Disable Preloader
  • افغانستان، هرات، جاده مخابرات، فردوسی 12
  • 0093789714747
  • info@rahafoundation.af

در طول مسیر؛ هنگام رفتن سرکار، هنگام برگشتن از دانشگاه، رفتن برای خرید... وقتی در خیابان ها قدم می‌زنیم چشمان مان کودکان و نوجوانان را می‌بیند که با لباس‌های ژولیده و معمولا آلوده به رنگ، گرد و شاید هم انواع میکروب. اما با خودمان کمتر فکر می کنیم، اینها چرا در خیابان ها هستند؟ چرا لباس های شیک و اتو زده را پوشیده و به مکتب نمی‌روند؟ که شاید اینها لباس دیگری ندارند که بخواهند اتو بزنند و یا تعویض کنند و یا شاید اگر بخواهند فرصت را به سر و جان شان برسند از گرسنگی تلف شوند. راستش مسائل زیبایی و تمیزی و بهداشتی برای انسان‌های است که شکم سیر دارند؛ شاید اینها در عمرشان یک وعده شکم سیر غذا نخورده باشند و اگر هم مورد پیدا شده آن را برای فردا و روزهای آینده‌ی شان ذخیره کرده باشند.

گذشته از این مسائل؛ تا به حال به فکرمان خطور کرده که چه خطراتی این اطفال بیچاره را تهدید می‌نمایند؟ سرنوشت و آینده این اطفال در خیابان ها چی خواهد شد؟ به حکم: بنی آدم اعضای یکدیگرند، این کودکان محروم از حقوق و تربیه سالم شان، برای آینده جامعه، شهر و کشورمان چه نوع انسان‌های خواهند شد؟

راستش ما آنقدر گرفتار مشغولیت‌ها و یا هم سرگرمی‌های خودمان هستیم که فرصت فکر کردن به غیر از خود را نداریم و یا هم بی‌تفاوت از کنارشان گذر کرده و فکر می‌کنیم سرنوشت اینها هیچ تأثیری بر ما و زندگی و آینده مان نخواهد داشت. من پیشنهاد میکنم اندک تأمل نماییم؛ چطور ممکن است که ما همراه این کودکان در یک شهر و گاهی در یک محله زندگی می‌کنیم؛ اما توقع داریم اینها بر محیط و آینده زندگی ما و فرزندان ما تأثیر نداشته باشند؟ جدا از خطرات و تهدیدات فردی و شخصی که متوجه این قشر واقعا مظلوم و محروم جامعه می‌گردد و ما به حکم انسانی و دینی مان مسئولیت داریم در قبال این ظلم که بر آنها در جامعه مان روا گردیده، خطرات و آسیب‌های دیگری از سوی این کودکان، متوجه جامعه و فرد فرد ساکن در آن جامعه میگردد که لازم است تا در برابر آنها احساس مسئولیت نموده و تکلیف فردی(انسانی و دینی) و اجتماعی مان را در قبال این افراد انجام دهیم.

من در این مقاله مختصر سعی کردم آسیب‌ها و خطراتی که متوجه کودکان کارگر خیابانی می‌گردد را در دو بخش: (آسیب‌های فردی) که متوجه شخص و خانواده کودک می گردد و (آسیب‌های اجتماعی) که از ناحیه کودکان کارگر خیابانی، ممکن است متوجه جامعه گردد به وُسع توان و اطلاعات خود بیان نمایم.

بخش اول: خطرات و آسیب های فردی

کودکی که در خیابان بزرگ می شود و برای زنده ماندن و کسب اندک پولی به خاطر خود و خانواده‌اش مجبور به تحمل مشقات کارخیابانی میشود؛ قطعا نمی تواند مانند یک کودک سالم که در فضای آرام فکری و محیط مناسب تربیتی بزرگ شده و بدون مشکل و خطر و یا با چالش کم، زندگی نماید. کودکان کارگر خیابانی را قطعا خطرات عدیده‌ی روانی، جسمی، جنسی، تربیتی، امنیتی... تهدید می نمایند که در این بخش از مقاله سعی می‌کنم تا به گوشه‎‌ی از این خطرات اشاره نمایم.

  1. خطرات روانی

ذهن و روان، بصورت نسبی تابع محیط و شرائط حاکم در اطراف انسان است؛ بناءً محیط سالم و فضای مناسب و واحد فکری می تواند ذهن سالم و روان آرام و نورمال را بوجود آورده و محیط متلاطم، شلوغ و مریض، ذهن مریض و روان ناقص را نتیجه می دهد. مخصوصا در دوران کودکی که ذهن انسان بشدت متأثر و تابع محیط است. 

از این جهت، کودکان کارگر خیابانی با توجه به اینکه بیشتر وقت شان را در خیابان گذرانده و در مدت حضورشان در خیابان با انسان های متفاوت: با اندیشه، انگیزه و خواسته های متفاوت برخورد می کنند و این اجتماع ناموزون و مخدوش در روان این کودکان تاثیر کرده و از آنها یک دنیایی پر از آشوب می سازد. این امر هرچند در کوتاه مدت چندان قابل روئیت نباشد؛ اما در دراز مدت قطعا آسیب های بسیار جدی بر ذهن و روان کودک بر جای گذاشته و از او فرد پرخاشگر، غیر عادی، کم حافظه... خواهد ساخت.

 تازه این قسمت اندکی از ماجرا است، کودک با توجه به نیازهای کودکانه‌ی که دارد، نیازمند به بازی، تفریح و جست و خیزهای جسمی و روانی است که مطابق با شرائط جسمی و ذهنی‌اش باشد و الا کودک که در کودکی نتواند نیازهای کودکانه‌اش را رفع نموده و زندگی سالم داشته باشد، در آینده نیز نمی‌تواند به تعادل روحی و روانی در زندگی رسد؛ اما کودک کارگر خیابانی چه؟ کودک کارگر خیابانی، مجبور است در ذهن کوچک کودکانه‌اش از این دنیایی پهناور و آدمهای بی رحم، برای زنده ماندنش طلب نان کند و با توسل به راه های مختلف به جای مشغول شدن به بازیها و سرگرمی های کودکانه‌اش، به فکر بازی و جلب توجه دیگران برای خریدن کیک، رنگ زدن کفش... برای به دست آوردن اندک پولی، جهت زنده ماندنش باشد. با این حال میشود توقع داشت، کودکان کارگر خیابانی بتوانند با ذهن و روان سالم رشد نموده و آینده‌ی نورمالی داشته باشند؟ جواب قطعا منفی خواهد بود! بلکه اکثر این کودکان که تعداد شان کم هم نیست، قطعا به مشکلات روانی از قبیل: اختلال شخصیت ضد اجتماعی، کینه توزی و خشونت و... در حال یا آینده دچار خواهند شد که میتوان به عنوان یک پدیده‌ی خطرساز اجتماعی از آن یاد نمود.

 

 

  1. آسیبهای جسمی

کودکان، همانطور که از نظر روحی، روح تأثیر پذیر و ضعیف دارند و نمی توانند در برابر جامعه و کنشهای آن بدرستی عمل نموده از آسیب‌پذیری خودشان را در امان نگهدارند، از جهت جسمی نیز بشدت متأثر از جامعه و محیط اطراف آن است. انواع خطرات جسمی کودکان کارگر خیابانی را تهدید می کند؛ از جمله می توان به حوادث غیر مترقبه مثل تصادف اشاره نمود. در خیابان انتظار هرچیزی را میتوان داشت، بارها اتفاق افتاده، کودکان که در خیابان ها، تلاش دارند تا از مسافرین داخل تاکسی و دیگر خطوط شهری، مشتریان را به خود شان جلب نموده و از این طریق اندک پولی کسب نمایند، جان شان به خطر افتاده و در همان لحظه وسیله‌ی (همان وسیله نقلیه یا وسیله نقلیه‌ی دیگری) به کودک آسیب رسانیده و گاهی هم جانش را گرفته است! اما صدای کسی هم در نیامده است. این بخش کم مسئله است؛ گذشته از مسئله تصادف و حوادث خیابانی، کودکان در خیابان با توجه به اینکه بهداشت آنها رعایت نمیشود، با هر نوع انسانی سرو کار دارند، زمینه‌ی ابتلائی این کودکان به بیماری های خطرناک و گاهی هم ساری بسیار فراهم است. مخصوصا بعضی از کودکان که شغل خیابانی شان، جمع نمودن پلاستیک و مواد قابل فروش از میان آشغال ها است، قطعا آن‌همه میکروبی که وجود دارد و کودکان بیچاره بدون لوازم و ملزومات بهداشتی، روزها میان آن آشغال ها هستند، قطعا از نظر جسمی آسیب های غیر قابل تصوری را متحمل خواهند شد. علاوه بر این، با توجه به اقتصاد این کودکان و عدم توجه دولت و مراکز دفاع از حقوق کودک، قطعا این کودکان نمی توانند هزینه درمان بیماری خود را پرداخته و به موقع درمان شوند، که همین امر خود می تواند بیماری بسیار ساده و قابل علاج را برای این کودکان، تبدیل به بیماری خطرناک غیر قابل درمان نموده و در نتیجه جان کودک را بگیرد.

از این هم که بگذریم، این کودکان می توانند زمینه‌ی شوند برای نقل و انتقال انواع بیماری های ساری که در بحث خطرات اجتماعی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.

از میان بیماری های شایع که گریبانگیر این کودکان میشوند، میتوان به این موارد اشاره نمود: سوء تغذیه، انواع بیماری های تنفسی، داخلی، مغز و اعصاب، اسکلتی و عضلاتی، اختلال بینایی و شنوایی، بیماری های پوستی، عفونی و انگلی.

باقی خطراتی که کودکان کارگر خیابانی را تهدید میکنند، عبارتند از: آزار جنسی و تبدیل شدن به برده‌ی جنسی، محرومیت از تحصیل، کسب مهارت های لازم زندگی و رشد و تکامل ناقص، خطرات امنیتی و قرار گرفتن در معرض بهره کشی اقتصادی. در ادامه سعی بر آن است تا به صورت نسبتا مختصر، بیان شده و به آنها اشاره گردد.

 

  1. خطرات و آسیب های جنسی

افغانستان، با کمال تأسف، از جمله کشورهای است که افراد هوس ران و مریض در آن کم نیست، افرادی که مرض هوس رانی و بیماری جنسی، مغز و روح و جان آنها را فرا گرفته و از هر فرصتی برای ارضاء خواسته‌ی حیوانی و شهوانی شان استفاده می نمایند. نمونه‌ی از این دسته افراد: ملا لندی ها و... می باشد که پرده از چهره‌ی بظاهر مؤمن شان برداشته شده و إلا در این وحشتکده‌ی جهل و نفرت، بسیارند آنها که شب و روزشان با افکار شیطانی و امیالی حیوانی می‌گذرند و سیری هم ندارند.

متأسفانه در این میان، قربانی این گویی خطرناک جهل و هوس‌بازی، مظلوم و محروم‌ترین قشر جامعه، یعنی کودکان بی دفاع و مجبوری خیابانی، قربانیان نیازمند و همواره در دسترس اند که گاهی به رنگ ظاهر مقدار پولی و گاهی به خاطر اندک نانی و گاهی نیز با اعمال زور و خشونت، گرفتار دام این سیاد نامرد و بی وجدان شده و آینده و حال‌شان به فنا میروند.

از خواننده‌ی گرامی تقاضا می‌گردد، اندکی ذهن را به زحمت انداخته و تصور نماید لحظاتی را که کودک بیچاره، مجبور می‌شود برای وعده‌ی اندک پولی، تن به بردگی جنسی دهد، یا لحظاتی را که کودکی از راه زور و خشونت مجبور به تسلیم خواسته‌ی وحشیانه و بی‌رحمانه‌ی یک وحشی به ظاهر انسان گشته است...! من قول میدهم تصور آن لحظات و رنج‌های کودکان، استخوان‌های انسان را به لرزه در میآورد.

راستش من هم نمی‌خواهم این واقعیات را باور کنم و واقعاً در وجودم هر لحظه تمنای دروغ و وهم بودن این وحشی‌گری‌ها را دارم؛ اما متأسفانه میل و خواسته‌ی صرف من و امثال من، نمی‌تواند، این واقعیت تلخ و خطرناک را در مورد کودکان مظلوم، تغییر داده و آنها را از این وضعیت خطرناک نجات دهد؛ بلکه این تلاش جمعی، عمل همگانی و احساس مسئولیت عمومی تک تک افراد و نهادهای جامعه است که می‌تواند در نتیجه، قطره قطره دریا شده و روزنه‌ی امید درکلبه‌ی تاریک این کودکان مظلوم گردد.

  1. محرومیت از حقوق اولیه

بنا بر حکم عقل و وجدان، موردی را تصور نمایید که فردی وارد یک فضایی نا آشنا شده و از آن محیط، ابزار و لوازم به کار رفته در آن محیط و انسان‌های که در آنجا زیست دارند، هیچ نمی‌داند. در این صورت عقل، وجدان و عرف چه حکم دارد؟ آیا آن فرد، به عنوان اولین حقش، لازم نیست بداند که در کجا و چه نوع محیطی، قرار دارد؟ قوانین بازی در این محیط چگونه است؟ چه کسانی رقیب و چه کسانی رفیق اند؟ بصورت خلاصه راه زنده ماندن و بقا در این محیط چیست؟

قطعا هر انسان حق میدهد که برای چنین فردی دانایی، از حقوق اولیه‌ی آن است.

حالا شما چهره‌ی مظلوم و معصومانه‌ی کودکان را تصور نمایید که به عنوان انسان‌های تازه وارد، در این جهان پا گذاشته و از ما، محیط و جامعه‌ی که در آن زیست دارند، توقع راهنمایی دارند. این کودکان، لازم است تا زمانی که به قدرت و رشد می‌رسند، دست شان گرفته شده و زمینه‌ی تحصیل، تعلیم و تربیت سالم آنها فراهم گردد، تا در آینده بتوانند با خیال راحت و ذهن دانا و آگاه، مسیر زندگی را پیموده و برای مردم و جامعه‌‌ی شان مفید واقع گردند. چه رسد به اینکه؛ کودکان بیچاره از همان ابتدای راه، مسیر طولانی و پر پیچ و خم زندگی را به تنهایی پیموده و برای زنده ماندن و تلف نشدن، التماس نمایند.

کودکان کارگر خیابانی، یا تمام وقت شان را صرف کار در خیابان‌ها می‌کنند و یا حد اقل مقداری از وقت شان را، در هر دو صورت از حق تعلیم و کسب مهارت‌های لازم برای زندگی و تربیت سالم محروم می‌گردند.

در صورت اول که واضح است؛ چون کودکی که تمام وقت و فرصتش را در دغدغه‌ی کار و کسب مقدار پول برای ادامه‌ی زندگیست، فرصت پیدا نمی‌کند در مورد تعلیم و تحصیل فکر نماید و راه بلد گردد، چه رسد به تربیت.

در صورت دوم نیز مسئله تقریبا به همین صورت است، کودکی که نصف روز یا بیشتر آن را صرف کار و خیابان گردی میکند، در نصف دیگر، شاید فرصت فزیکی برای تعلیم و تحصیل برای او فراهم باشد؛ اما فشارهای ناشی از برخورد نابجای انسان‌های خیابان، وحشتی ناشی از گرسنه ماندن، و در موارد دیگر تنبیه و تحقیر در محیط آموزشی توسط اساتید و کودکانی که از خانواده های نسبتا مرفع دیگر و... از نظر روانی و روحی، فرصت تحصیل و تعلیم را از کودک گرفته و آینده تاریکی را پیش رویش قرار میدهد.

  1. خطرات امنیتی

از جمله خطراتی که بصورت مستقیم کودکان کارگر خیابانی را تهدید نموده و زندگی حال آنها را مشکل می‌سازد، خطرات ناشی از وضع نامطلوب امنیتی است.

در کشوری مثل افغانستان که سالهاست در آتش جنگ میسوزد و خانه هایش تبدیل به خرابه میگردد؛ چنانکه گورستان‌های شهرهایش، وسیع‌تر از ساختمان‌هایش گشته است. در چنین کشوری هر لحظه خطر، جان شهروندان را تهدید نموده و هیولای مرگ به خود فرا میخواند. در این میان کودکان بیچاره، قشر مظلومیست که نه با موارد خطر آشنایی چندان دارند و نه بصورت درست وضع بسیار خطرناک و نامطلوب امنیتی را درک می‌کنند. لذا این بخش از جامعه بیشتر از هر بخش دیگر، در خطر از دست دادن جان شان و قرار گرفتن در معرض انتحار، انفجار و ترورهای جمعی قرار دارند. مخصوصا کودکان خیابانی که معمولا برای کسب درآمد بیشتر مکان‌های شلوغ را بر می‌گزینند و یا در لابلای آشغال‌ها به دنبال موارد قابل فروش می‌باشند که هر لحظه ممکن است با خطر امنیتی مواجه گردند.

علاوه بر خطرات امنیتی عمومی، ویل‌گردان خیابانی، انسان‌های بی رحم و بی عاطفه اجتماعی و... خطر بخصوصی برای کودکان کارگر خیابانی محسوب میگردند که گاهی با لت و کوب، گاهی با تهدید و گاهی با گرفتن اندک پولی که با رنج به دست میآورند و دیگر انواع و اقسام آزارها، میتوانند تهدیدی برای کودکان کارگر خیابانی باشند.

  1. بهره کشی اقتصادی

دلالان اقتصادی و غول‌های قاچاق و پخش مواد مخدر، همواره در تلاش اند تا نیروی کاری ارزان، با توقع کم، و افرادی که معمولا جلب توجه کمتر می‌نمایند و خطر و مسئولیت کمتری برایشان دارند را مورد استفاده و بهره کشی اقتصادی و جنایی خود قرار دهند و کودکان مظلوم خیابانی بهترین گزینه برای این قشر سود جو و بعضا جنایت کار می‌باشند.

کودکان کارگر خیابانی، برای دلالان اقتصادی بهترین نیروی کاری ارزان و با توقع کم و برای قاچاقچیان مواد مخدر و باقی اجناس قاچاق قابل فروش، بهترین و مطمئین ترین افراد برای پنهان کاری اند. کودکان کارگر خیابانی، به اعتبار اینکه کودک اند، نه مردم به آنها شک میکنند و نه دولت میتواند جرمی را بر آنها بار یا اثبات نماید؛ لذا بهترین گزینه برای اغراض شیطانی و خواسته‌های غیر انسانی آنهاست.

و البته بخش دیگر از این ماجرایی پر پیچ و خم، گرفتار شدن خود کودکان به مواد مخرب مخدر است که در آن صورت این کودکان میتوانند هم مشتریان همیشه نیازمند و هم کارگران همواره در خدمت آنها باشند.

بخش دوم: خطرات و آسیب‌های اجتماعی

در بحث گذشته سعی کردم تا خطرات و آسیب‌های که بصورت فردی، خود و یا خانواده‌ی کودکان کارگر خیابانی را تهدید مینمود بیان نمایم. در این بخش بصورت خلاصه و البته کلی، خطرات و آسیب‌هایی که از ناحیه این کودکان ممکن است در حال یا آینده، متوجه جامعه و محیط اطراف آنها گردد، بیان میگردد.

با توجه به اینکه بحث در مورد کودکان کارگر خیابانی، یک بحث اجتماعی و به صورت دقیق تر یک چالش یا معظل اجتماعی است، وجود این کودکان میتواند تأثیر منفی بسیار زیادی بر محیط اطراف و جامعه وارد سازد که جامعه مان، نیازمند راهکارهای عملی، برای کاهش و در نهایت محو این پدیده است.

جنبه‌ی اجتماعی بحث از خطرات کودکان کارگر خیابانی، مخصوصا در شهرهای بزرگ، مهم و نیازمند تحقیق و بررسی، طرح راهکارهای عملی و پیاده سازی این راهکارها بصورت اجرایی میباشد. بصورت کلی خطرات اجتماعی این قشر محروم از جامعه را در ذیل بیان خواهم کرد.

امنیت اجتماعی

امینیت هر جامعه‌ی رکن اساسی را در حیات و ترقی آن جامعه دارد. کودکان کارگر خیابانی، همانطور که در بخش اول بیان گردید، علاوه‌ بر اینکه خود در معرض مشکلات امنیتی قرر دارند و امنیت جانی و مالی شان در خطر است، میتوانند مشکل بزرگی برای امنیت جامعه باشند. دو مورد در قسمت خطرساز بودن این کودکان برای امنیت جامعه، به روشنی قابل مشاهده است.

اول فقر و ناچاری این کودکان و خانوادهای شان. این عامل به خوبی زمینه‌ی خطر را فراهم میسازد. کودکانی که برای چند افغانی تمام روزشان را پیش هر کس و ناکسی التماس مینمایند، به راحتی با اندک پول بیشتری، ملحق شدن به گروهای تروریستی، کمک برای جاسازی ماین‌ها و حتی در موارد دست برد زدن به خانه، جیب و محل کاری مردم را پذیرفته و از آن استقبال مینمایند.

از طرفی دیگر فرصت طلبی گروهای ‌تبه کار و تروریست است. آنهای که در منطق شان هیچ حد و مرزی از جنس ترحم و شفقت نیست، از کودکان کارگر خیابانی به راحتی میتوانند سوء استفاده نموده و برای اهداف شوم و خطرناک شان بهره ببرند. کودکان که توقعی چندان برای انجام کار ندارند و با توجه به سن شان، از قوه‌ی استتار خوبی هم برخوردار هستند. فلهذا کودکان کارگر خیابانی سوژه های همواره در دست‌رس برای خطرسازان امنیت جامعه و خطر برای مردم مظلوم و جامعه‌ی از هم گسسته‌ی مان میباشند که معمولا متوجه آنها نیستیم.

کودکان کارگر خیابانی علاوه‌ بر خطرات امنیتی که برای جامعه دارند، میتوانند زمینه‌ساز برای فساد اقتصادی و اخلاقی جامعه گردند و در نتیجه سرمایه های انسانی کشور و جامعه را که خود و افراد دیگر باشند، نابود سازند. همانطور که اشاره شد، این کودکان، ظرفیت بسیار بالای دارند برای ملحق شدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن برای قاچاق‌بران مواد مخدر، دلالان اقتصادی و مفسدان اخلاقی برای برهم زدن نظم و تعادل اجتماعی. قاچاقچیان و مواد فروشان از این کودکان بعنوان مهره های فروش مواد استفاده نموده و از این طریق نیروها و منابع انسانی کشور را نابود میسازند. امروزه شاهد میلیون‌ها جوان معتاد اعم از زن و مرد هستیم که مانند موریانه، ستون‌ها و دیواره های مستحکم کشور را نابود ساخته و امید بیشتر برای توسعه و ترقی کشور را از میان میبرند. مدرک برای اثبات این ادعا، معتادین هستند که اکثرا جوان اند و اگر این جماعت مصرفی، برای آبادی و ترقی کشور تلاش میکردند؛ قطعا الآن وضع دیگری داشتیم.

اقتصاد هم که پایه و اساس و به تعبیر یکی از بزرگان: ستون فقرات جامعه را تشکیل میدهد، اگر بر پایه و اصول واقعی و روال معمولی خود قرار گرفت، میتواند در خدمت جامعه برای ترقی و کمال آن جامعه باشد؛ اما اگر از روال عادی خود خارج گردیده و در دست طمع کاران که طمع شان هیچ حدی را نمیشناسد، قرار گرفت، فاتحه آن جامعه را باید خواند. متأسفانه کودکان کارگر خیابانی در بسیاری از موارد، خود عامل و ابزاری قرار میگیرند در دست و در اختیار این طمع کاران اجتماعی، که در نهایت، منتهی  به فساد اقتصاد جامعه و کشور میگردد.

گذشته‌ از بحث اقتصاد جامعه، مسئله مهمتر، آبرو، عزت و حیثیت جامعه و خانواده‌ها میباشد، شاید موارد نادر؛ اما مواردی بوده که مفسدان اخلاقی، بر علاوه اینکه خود کودکان کاگر خیابانی را تبدیل به برده‌ی جنسی نموده است، تلاش کردند تا از طریق این کودکان، باقی کودکان خانواده‌ها را، از طریق دوستی و رفاقت و با سوء استفاده از معصومیت آنها، قربانی شرارت و وحشی گری خود ساخته و زندگی و آینده کودکان مظلوم را با تطمیع و تهدید، به گروگان بگیرند.

از باقی مواردی که کودکان کارگر خیابانی میتوانند خطری برای جامعه خود باشند، در این خلاصه صرف نظر نموده و خواننده‌ی گرامی را به مطالعه و توجه بیشتر در این موضوع به ظاهر ساده و اما مهم، دعوت مینمایم. باشد که این تلاش ناچیز مؤثر افتد و توفیق بیشتر نصیب گردد.

 

 

 

چکیده

در این مقاله سعی بر آن بود تا با بیان تحلیلی و احساسی، مطالبی راجع به خطرات و آسیب‌های کودکان کارگر خیابانی، بیان شده و به گوشه‌ی از مشکلات شان اشاره گردد.

 و خطرات کار در خیابان توسط کودکان در این مقاله در دو بخش بیان گردید.

 بخش اول؛ آسیبهای فردی: در این بخش، بیشتر توجه بر خطرات و آسیب‌های بود که متوجه خود کودکان و خانواده‌های آنها گشته و در نتیجه زندگی آنها را با چالش و مشکل رو برو می‌گردانید. از جمله آن مشکلات در این مقاله شش مورد بیان گردیده و توضیح مختصر داده شد که عبارتند از: خطرات روانی، آسیب‌های جسمی، آزار جنسی و تبدیل شدن به برده‌ی جنسی، محرومیت از تحصیل، کسب مهارت‌های لازم زندگی و رشد و تکامل ناقص، خطرات امنیتی و قرار گرفتن در معرض بهره کشی اقتصادی.

در بخش دوم یعنی آسیب‌ها و خطرات اجتماعی نیز مواردی بصورت مختصر بیان گردیده است که قابل تأمل برای اهل درد و دغدغه‌ی اجتماعی میباشد. آنچه که مهم است و در متن نیز بارها به آن اشاره شده است، این است که بسیاری از مردم فکر میکنند، مشکلات و معضلاتی که دامن‌گیر کودکان کارگر خیابانی است، ربط به آنها نداشته و بهبود حال آن کودکان، هیچ نفع یا زیانی به حال اینها و فرزندان‌شان ندارند و حال آنکه معضل کار کودکان در خیابان، یک مسئله‌ی اجتماعی است و قطعا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم تمام افراد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد؛ لذا نیازمند کار عمومی و احساس مسئولیت همگانی می‌باشد که هر کسی مکلف است تا در حد توان خود برای رفع آن تلاش نماید.